الهه کولایی، اوایل خرداد 88، در جمع دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم، در سخنانی از انحصار رسانهای نیروهای انقلاب سخن میگوید و مدعی میشود: "امروز در کشور انحصار رسانهای انجامشده و صدای رسانهها در تمجید دولت است."
این ادعا در حالی مطرح میشد که طیف اصلاحطلب جامعه که مدتی بعد شعله فتنه 88 را روشن کرد دارای رسانههای متعددی بود از جمله این رسانهها میتوان به روزنامههایی چون اعتماد و اعتماد ملی اشاره کرد که بیمحابا از موسوی و کروبی حمایت میکردند و در این راستا از هیچ افترایی به نامزد رقیب خودداری نمیکردند.
کولایی؛ تئوریسین فتنه 88!
ایران اسلامی در سال 1388 شاهد فتنهای بزرگ بود. این فتنه پیش از آن که در خیابانها دیده شود در دانشگاهها و توسط کسانی چون الهه کولایی مورد مطالعه دقیق قرار گرفته بود.
گام نخست کودتای سبز:
اولین اقدامی که میبایست انجام میشد، مطالعه در مورد انقلابهای رنگی در اقمار شوروی سابق باهدف استخراج یک الگوی کارآمد برای پیادهسازی در جامعه ایران بود که طیف دانشگاهی جریان سکولار مأموریت این مهم را به عهده گرفت.
الهه کولایی، عضو فعال حزب مشارکت، بهمنماه 1383 سلسله نشستهایی را با عنوان «برنامه اوراسیای مرکزی» در دانشگاه برگزار کرد و محصول آن، مرداد 1384 در کتاب «افسانه انقلابهای رنگی» به چاپ رسید؛ کتابی که بعدها به عنوان مرجعی برای طراحی پروژه «کودتای سبز» در ایران در اختیار ستاد مرکزی اصلاحات قرار گرفت.
جالب اینکه شخص کولایی نیز با عنوان «مسئول بخش بانوان» در این ستاد حاضر شد و از نزدیک اوضاع را زیر نظر گرفت. بر پایه برخی اسناد، فیلم مستند یکی از کودتاهای رنگی نیز در ستاد مرکزی عملیات اصلاحطلبان به نمایش درآمد و باهدف به دست آوردن درکی جامعتر از سناریو، مورد بازبینی قرار گرفت. الگویی که کولایی و همکارانش توانستند از انقلابهای رنگی استخراج کنند را میتوان در بندهایی خلاصه کرد که درباره انقلاب اوکراین و در صفحات 114 تا 119 کتاب ذکر شده است.
شاخصههای انقلاب نارنجی:
در این بخش، علاوه بر آنکه بر «نقش غیرقابلانکار» بنیاد «جرج سوروس»، پدر انقلابهای مخملی و نیز دولتها و رسانههای اروپایی تاکید شده، 17 بند نیز به عنوان شاخصههای «سازمان عملیات انقلاب نارنجی» ذکر شده است:
تشکیل کمیته نجات ملی و سازماندهی تظاهرات و مخالفتهای طرفداران یوشچنکو و بهرهگیری از مکانیسم سازمانی سازمانهای غیردولتی.
پیشبینی تدارکات و امکانات همهجانبه از سوی مخالفان برای مبارزه طرفداران آنها حتی اگر ماهها به طول انجامد.
موضعگیری مدام رهبران مخالف مبنی بر استفاده جناح حاکم از تقلب در انتخابات از مدتها قبل از برگزاری انتخابات باهدف دامن زدن به جو بدبینی علیه کاندیدای رقیب و پافشاری بر این امر پس از انتخابات.
استفاده از رنگ شاد نارنجی به عنوان سمبل طرف داری از یوشچنکو که به میزان بسیار زیاد و در اشکال مختلف حداقل به صورت روبان مخالفان بین مردم استفاده شد. نوارهای نارنجی رنگ به عنوان پرچم در دست تظاهرکنندگان، بازوبند، کمربند و حتی بستن نوارها به زانوی پا، دور سر، کیفهای زنانه، آنتن ماشینهای شخصی و حتی به درختان و نردههای خیابانها، در اماکن مختلف تجاری و اداری مهم و خانههای شخصی.
متمرکز کردن بیشتر فعالیتهای تبلیغاتی بر مردم پایتخت و آوردن گروههای بسیاری از اصناف و اقشار مردم شهرها با اتوبوس و قطار به پایتخت و استقرار آنها.
در اختیار گرفتن مرکز پایتخت و بلوکه کردن مراکز حاکمیت به خصوص کاخ ریاست جمهوری، نخستوزیری و وزارتخانهها که در مجموع موجب تعطیلی مراکز مهم تصمیمگیری و فعالیت سیاسی کشور گردید.
بهرهگیری از اینترنت (استقبال شدید جوانان از اینترنت و کافی نت-های متعدد، نقش زیادی در بسیج فعالان جوان به جنبش نارنجی داشت).
تلاش برای جذب برخی گروهها، احزاب و نیز شخصیتهای بانفوذ میانه رو به سمت مخالفان.
قانونی نمودن حرکتهای اعتراضآمیز با گرفتن مجوز برای برخی اقدامات و تجمعات.
ارائه چهرهای دموکراتیک از رهبران اپوزیسیون.
بزرگنمایی نقاط ضعف و سوابق منفی نامزد جناح حاکم نزد افکار عمومی.
نظارت و کنترل دقیق بر عملکرد نیروهای خود (مخالفان) در قالب مدیریت پنهان به منظور جلوگیری از بروز خشونت و بهرهبرداری احتمالی جناح حاکم برای دست زدن به اقدامات مقابلهجویانه و سرکوب حرکت آنها.
استفاده از مذهب (کلیسای کیف) در جهت جلب حمایت مردم از یوشچنکو.
جلب احساسات نیروهای گارد حفاظتی و پلیس مقابل مراکز مهمی مانند کاخ ریاست جمهوری، نخستوزیری و... با دادن گل (یوشچنکو در چند سخنرانی خود از نیروهای نظامی و انتظامی خواست در مقابل مردم قرار نگیرند و به انقلابیون ملحق شوند).
طرح خواستههای بلندپروازانه و بلوف گونه از حکومت مانند برکناری دولت یانوکوویچ و اعلام ریاست جمهوری یوشچنکو، اظهارات تهدید گونه توسط جناح تندرو و مخالفان.
ادعاهایی مبنی بر مشکلات ناشی از تحریم و کاهش مناسبات غرب و آمریکا علیه اوکراین در صورت پیروزی یانوکوویچ.
پیوستن برخی مقامات امنیتی، دانشجویان و پلیس به طرفداران «یوشچنکو.»
اذعان جلایی پور به ناکارآمدی انقلابهای رنگی در ایران
از همان ابتدای طرح این مباحث، حتی کسانی در میان خود اصلاحطلبان عملیاتی شدن چنین الگویی در ایران را ناممکن میدانستند. به طوری که با اوج گرفتن تلاشهای کولایی در دانشگاه تهران، خردادماه 1384 سمینار دیگری با عنوان «گذار به دمکراسی» در همین دانشگاه برگزار شد و «حمیدرضا جلایی پور» از فعالان شناخته شدن اصلاحطلب و استادیار گروه جامعهشناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، طی این سمینار به ارزیابی استفاده از رویکرد انقلابهای رنگی (مخملین) در ایران پرداخت و پس از توضیح مفهومی انقلاب رنگی و تبیین ویژگی های این انقلاب، درباره علل ناکارآمدی این الگو در جامعه ایران گفت:
"انقلاب آرام در ایران طرفدار ندارد.
عدم استقبال از طرح اینترنتی رفراندوم در ایران این مسئله را نشان میدهد که جامعه ایران جامعهای تودهای نیست که هر کس هر از گاهی برای آن نسخهای بپیچد و نباید این اشتباه را مرتکب شد. در ایران تنها حکومت نیست که در مقابل رفراندوم ایستادگی میکند بلکه یک جنبش مردمی اسلامی و ضد آمریکایی نیز وجود دارد که محافظهکاران [اصطلاحی که سالها نیروهای انقلاب از سوی دشمن با آن یاد میشوند] هرگاه بخواهند در کمتر از چند ساعت میتوانند آن را فعال و بسیج کنند."
تکذیب سخنان کولایی توسط خود
اواخر مهرماه سال 1388، خبری با عنوان «تندروی ها زمینه ساز شکست اصلاحات شد» به نقل از الهه کولایی، عضو شورای مرکزی حزب منحله مشارکت، در خبرگزاری فارس منتشر شد که وی در آن به صراحت تندروی اصلاحطلبان را عامل شکست معین در انتخابات 84 دانسته بود. بعد از انتشار این خبر، کولایی با ارسال توضیحی بسیار کوتاه اعلام کرد: «خبر روز جمعه یکم آبان 88 دروغ است. امیدواریم که به اصول و مبانی خبررسانی پایبند باشید.» وی همچنین اظهار کرد که «بنده به هیچوجه با خبرگزاری فارس مصاحبه نکردهام.»
با این تکذیب کولایی، خبرگزاری فارس با توجه به دراختیار داشتن نوار این گفتگو اقدام به انتشار متن بسیار مبسوط این مصاحبه به همراه فایل صوتی آن نمود. فارس همچنین خبر داد که کولایی گفته است انتشار این مصاحبه باعث فشار دوستان اصلاحطلب بر وی شده است. قسمتهایی از این مصاحبه به شرح ذیل است:
توهین کولایی به مردم
با انتشار متن کامل این مصاحبه مشخص شد کولایی علاوه بر افشاگری علیه دوستان اصلاحطلب خود به اهانت و هتاکی به مردم نیز دست زده است. وی در سخنانی علیه مردم در این مصاحبه میگوید: «من همیشه به بچهها میگویم که ما ملتی هستیم که وقتی میگویند بروید کلاه را بیاورید، میرویم کله را میکنیم و میآوریم...خیلی از چیزهایی که من و شما فکر میکنیم، برای مردم جور دیگری ممکن است انعکاس پیدا کند...»
توجیهه شکست اصلاحطلبان و سرزنش مردم
وی در توجیه شکست اصلاحطلبان، مردم را سرزنش کرده و یادآور شده است: «28 مرداد نشستیم در خانههایمان. بعدش همهمان گفتیم مصدق این اشتباهات را کرد اما مصدق مستحق خانه نشستن ما نبود ولی ما او را تنها گذاشتیم. خاتمی مستحق تنها گذاشتن نبود. اصلاحطلبان هم همین طور. خیلی هم اشتباهات کردیم. جوابش هم همین است. ببینید ما از کجا به کجا رسیدیم.» وی در ادامه افزود: «ما شب بذر را میکاریم، صبح بلند میشویم میگوییم کجاست آن درخت تناوری که دیشب بذرش را کاشتیم.»
وی مشکل اصلاحطلبان را عدم ارتباط با عوام، روستاها و شهرهای کوچک دانست: «یک مشکلی هست ما یک جامعه عام داریم نصف شهرهای کوچک و روستاها این شهرهای کوچک با اصلاحطلبان ارتباط ندارند.» وی در پاسخ به سؤالی درباره اینکه «اگر میرحسین رئیسجمهور میشد...» شفاف میگوید: «معجزهای اتفاق نمیافتاد.»
مجلس ششم مجلس اصلاحطلبان نبود!
این نماینده مجلس ششم در اظهاراتی خلاف واقع، مجلس ششم را مجلس اصلاحطلبان ندانسته و گفت: "مجلس اصلاحات مجلس دو بخشی است من این پایاننامههای دانشجوهای دکترا را میبینم این اشتباهات در آن هست. میگویند مجلس دست اصلاحطلبان است. چه کسی گفت مجلس دست اصلاحطلبان بود؟"
به مردم کوچه و بازار بیتوجه بودیم احمدینژاد استفاده کرد!
الهه کولایی صریحاً اعتراف کرده که احمدینژاد با استفاده از اشتباه اصلاح طلبان در بیتوجهی به مردم کوچه و بازار پیروز انتخابات شده است: «یکی از اشتباهات کار ما این بود که روی اقتصاد کلان سرمایهگذاری کردیم. برای آن مردم بازاری یا آن کارگر یا آن فرد خیابان یا یک مغازهدار، برای او اهمیت ندارد که صندوق بینالمللی پول رشد اقتصاد ایران بین کشورهای خاورمیانه را چند درصد ارزیابی کرده است. او چه میخواهد؟ میخواهد این حضور ملموس باشد. این اشتباهی است که متأسفانه ...» وی افزود: «احمدینژاد روی این اشتباه انگشت گذاشت.»
جامعه ما یا افراطی است یا تفریطی!
کولایی جامعه را متهم به افراط و تفریط کرده و میگوید: «ما در دوره اصلاحات، در آن شرایطی که بودیم انتخاباتی که فرصت تشکیک در قدرت است را طرح میکنیم. ببینید فرقی نمیکند. روی سخن من با مردم نیست. کل ... خودم را میگویم. اصلاً من وقتی غذای مسموم میخورم، آثارش در بدن من ... اگر هم بگویم ببخشید، اشتباه کردم، دلدردش میآید، تهوعش میآید. چون آن اتفاق افتاد، این اتفاق به دنبالش میافتد. جامعهای که دچار افراط میشود، دچار تفریط میشود.»
کولایی در پایان اظهاراتش اشتباه اصلاحطلبان را تکرار اشتباهات تاریخی دانسته و اظهار داشت: «من به آقایان این را گفتهام. چون اعتقاد دارم به چیزی که شما آن را میگویید. من معتقدم که همین اشتباهات ما را به این وضعیت منتقل کرد. تکرار شباهتهای تاریخی! ... ما ملت ایران باید به یک جایی برسیم که اشتباهات را تکرار نکنیم. من میگویم ما اشتباهات را تکرار کردیم.»
جاده صاف کنی کولایی برای به قدرت رسیدن اصحاب فتنه
درحالیکه اصحاب فتنه در سال 88 وظیفه خود را در به آشوب کشیدن کشور به خوبی انجام داده و در این راستا مورد تمجید بیگانگان نیز قرار گرفتند، اواخر مهر 91، الهه کولایی از وظیفه حاکمیت برای جاده صاف کنی رسیدن اصحاب فتنه به قدرت سخن گفت. کولایی طی یادداشتی که در نشریه آسمان منتشر کرد از مقولهای قابل تأمل به نام «وظیفه حاکمیت» نام برد.
او در این رابطه نوشت: «حاکمیت نیز باید گامهای درخوری بردارد؛ ایجاد شرایطی که از سوی جریانهای گوناگون سیاسی امید به بازگشت قابلقبول به وجود آید از وظایف حاکمیت است؛ در این زمینه التیام بخشیدن به زخمهای برجایمانده از انتخابات گذشته بدون تردید گامی اساسی است تا احزاب و گروههای سیاسی اعتماد لازم را برای مشارکت به دست آورند.»
بازی در زمین هاشمی با نام خاتمی!
این گمانه افکنی کولایی البته پیش از این از زبان شخص دیگری نیز شنیده شده بود. این، سید محمد خاتمی بود که در سال 90 صحبتی را مطرح کرد مبنی بر اینکه نظام و مجرمان فتنه باید از یکدیگر عذرخواهی کنند؛ صحبتی که البته با واکنش خواص و آگاهان دلسوز کشور مواجه شد و خاتمی نیز در مقابل سیل انتقادات در این زمینه ترجیح داد، سکوت اختیار کند.
کارشناسان سیاسی با اندکی کنکاش در صحبتهای چهرههایی نظیر کولایی، غلامحسن کرباسچی، موسوی لاری، علی یونسی و غیره به راحتی میتوانستند بفهمند که آنها اگرچه از واژهای به نام «خاتمی» به راحتی نام میبردند اما حرفهای آنها با طعم «هاشمی» به جامعه عرضه میشد.
از سوی دیگر نباید از یاد برد که سید محمد خاتمی در روزهای آخر عمر دولت خویش با پروژهای به نام «عبور از خاتمی!» روبهرو شد؛ پروژهای که خاتمی میتوانست به راحتی رد پای بسیاری از دوستان نزدیک خود را در آن ببیند. این گونه بود که در سال 92 و در انتخابات یازدهم نامزد اصلاحطلبان مجبور شد در بازی میان هاشمی و خاتمی عرصه را به نفع هاشمی خالی کرده و انصراف دهد.
ورود کولایی به دولت یازدهم
اوایل شهریور ماه سال 92، در برخی مطبوعات سخنی در زمینه واگذاری مسؤولیت سخنگویی وزارت امور خارجه به الهه کولایی به میان آمده بود که این اخبار توسط خود وی تکذیب شد. کولایی عضو کمسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ششم، درباره اخبار منتشره در خصوص انتخاب وی به عنوان سخنگوی وزارت امور خارجه گفت: "خیر، بنده قرار نیست سخنگوی وزارت امور خارجه شوم و به هیچوجه با بنده دراینباره صحبتی نشده است."
وی همچنین هرگونه مذاکره با خود درباره حضور در وزارت امور خارجه یا معرفی به عنوان سفیر را هم تکذیب کرد و گفت: "اگر هم پیشنهادی دراینباره به بنده بشود، نمیپذیرم."
این روزها بر خلاف سوابق کولایی در فتنه 88 و همچنین باندبازی های وی در عرصه علمی، وی به عنوان گزینه مطرح ریاست دانشگاه تهران از سوی اصلاحطلبان مطرح می شود و برنامه ریزی های گسترده ای در راستای القای این سمت برای کولایی در ذهن ها صورت گرفته است.
بدون شک اگر کولایی به عنوان یک عضو فعال در فتنه 88 بر مسند ریاست دانشگاه تهران که یکی از مهمترین دانشگاه های کشور است تکیه بزند، دولت را با چالش های فراوانی روبه رو خواهد کرد و فرجی دانا نیز در وضعیت نامعلومی قرار می گیرد؛ چرا که مردم و مجلس پیش از این اخطار های لازم برای بازگشت دوباره فتنه گران به عرصه سیاست را به دولت داده اند.
ای کاش شما هم از وبلاگ بنده بازدید کرده و در باره نوشته هایم نظر داده و رای بدهید.