چرا اصلاحطلبان به غربیها پیغام دادند که باید از مردم ایران انتقام گرفت؟
شکست در فتنه ۸۸ و برملا شدن چهره تعداد زیادی از فتنهگران برای مردم سبب شد که بدنه اجتماعی آنها بهشدت دچار ریزش شود؛ بنابراین اصلاحطلبان در ارتباط با آمریکا بهدنبال تحریم و تشدید مشکلات اقتصادی بودند تا از این طریق بین مردم ایجاد نارضایتی کنند.
دکتر رضا سراج
۱٫ چرا از وقایع سال ٨٨ تحت عنوان فتنه نام میبریم؟ دلایل فراوانی وجود دارد که نشان میدهد حوادث سال ۸۸ که در بستر انتخابات دهمین دوره ریاستجمهوری و پس از آن رخ داد؛ یک فتنه و توطئه بود و این فتنه و توطئه علیه نظام اسلامی، در بستر جنگ نرم و با طراحی استکبار جهانی در خارج از کشور و پیادهسازی آن در داخل به وقوع پیوست. مدل استفاده شده برای طرحریزی این حوادث در بستر انتخابات ۸۸، انقلابهای رنگی یا به عبارت صحیحتر کودتاهای مخملی است. اساساً بستر وقوع کودتاهای مخملی، انتخابات است. در این نوع روش براندازی، غرب در کشورهای هدف، جریان غربگرا را از طریق انتخابات، در حالی که امکان رأی آوری ندارد، با برهم زدن بازی انتخابات و فریب حاکمیت، به قدرت میرساند. ادعای انجام تقلب در انتخابات از سوی نظام حاکم بر اساس یک دروغ بزرگ و تأکید بر آن با بسیج هواداران متحدالشکل در خیابانها و تجمعات و بهکارگیری قدرت رسانهای، فریب افکار عمومی را در پی خواهد داشت. با فریب افکار عمومی و متهم شدن حکومت به انجام تقلب در انتخابات، مسئولان حکومتی چارهای جز پذیرش خواسته معترضان مبنی بر ابطال انتخابات و تن دادن به برگزاری انتخابات مجدد با سازوکارهای جدید و بعضاً با پذیرش نظارت بینالمللی ندارند. در چنین فضایی، چون حکومت و جریان پیروز در انتخابات، در افکار عمومی به فساد سیاسی و خیانت در امانت (رأی مردم) متهم شدهاند، در انتخابات بعدی که با سازوکارهای دیگری برگزار خواهد شد، محکوم به شکست خواهند بود و این گونه جریان غربگرا با پیروزی در انتخابات تجدید شده، قدرت را به دست میگیرد. تمامی این شرایط باعث ایجاد شرایط تشکیک و تردید نسبت به حقانیت حکومت میشود. بنابراین فتنه ۸۸ را میتوان فتنه تشکیک در مشروعیت و مقبولیت نظام دانست.
۲٫ بسترهای وقوع این فتنه چه بود؟ نگاه به روندهای کلان داخلی،
منطقهای و جهانی در سال ۱۳۸۸ به ما نشان میدهد که وقوع فتنه بر منطق تحلیل روند کاملاً منطبق است و از منظر نگاه راهبردی تقابل غرب با انقلاب اسلامی، شرایط و روندهای منطقهای وقوع آن را نشان میداد؛ برای مثال ما در سالهای قبل از وقوع فتنه در داخل کشور روند دوری از گفتمان اصلاحطلبی و تسری روزافزون گفتمان اصولگرایی را شاهد هستیم و فضای گفتمانی مسلط در کشور گفتمان کارآمدی، عدالتطلبی، آرمانخواهی و خدمترسانی اصولگرایی است. همچنین روند رو به جلوی پیشرفت هستهای و سایر پیشرفتهای علمی هم از جمله روندهای داخلی در آن سالهاست. از طرفی در عرصه منطقهای میتوان به روند شکست سیاستهای آمریکا در افغانستان و عراق و پیروزیهای پی در پی محور مقاومت در برابر رژیم نامشروع صهیونیستی اشاره کرد. نشاط و اعتماد به نفس بالای ملی ایجاد شده در سالهای پیش از فتنه و افزایش قدرت ملی و نرم جمهوری اسلامی ایران نیز از جمله روندهای قابل مشاهده در آن سالهاست. بنابراین میتوان فتنه را ترمز قدرتمند تداوم این روندهای نگرانکننده برای غرب داست. غربیها برای متوقف کردن و معکوس کردن روندهای فوق دقیقاً انگشت بر نقطه قوت نظام جمهوری اسلامی ایران یعنی مردمسالاری گذاشتند و در یک طراحی هوشمندانه و همهجانبه سعی در آسیبرسانی از همین نقطه و تبدیل آن به چالش اساسی نظام کردند. از منظر دیگر هماهنگی و سرعت و دقت عمل شگفتانگیز غرب و عواملش در بازیگردانی و بازیگری و هدایت صحنه فتنه نشاندهنده آمادگی قبلی و برنامهریزی شده آنان برای پیادهسازی این طرح بود. بنابراین میتوان بستر فتنه ۸۸ را تلاش کلان غرب برای جلوگیری از عمقپذیری راهبردی جمهوری اسلامی ایران در منطقه با استفاده از شکافهای سیاسی – اجتماعی داخل کشور دانست.
۳٫ نظام سلطه در این فتنه چه نقشی داشت؟ با یکسان دانستن فتنه و انقلابهای رنگین در سایر کشورها میتوان به محوریت آمریکا و انگلیس در این وقایع پی برد. مهمترین محورهای نقشآفرینی نظام سلطه به محوریت این دو کشور در فتنه ۸۸ را میتوان به شرح ذیل دستهبندی کرد: ۱- فعالسازی مؤسسات و بنیادهای فعال در زمینه انقلاب رنگین مانند بنیاد سوروس از دهه ۸۰ شمسی ۲- استفاده از ظرفیت سفارتخانههای کشورهای مختلف در جهت نفوذ به برخی مراکز نظام و ارتباطگیری برای جاسوسی آشکار ۳- تلاش برای نفوذ و هدایت ستادهای تبلیغاتی کاندیداهای مورد حمایت خود ۴- تبدیل سفارتخانهها به محلی برای پشتیبانی همهجانبه از فتنهگران ۵- تقویت شبکه شایعات علیه نظام از طریق رسانهها و افراد تربیتشده ۶- ایجاد بستر مجازی بهعنوان سلاحی جدید در انقلابهای رنگین ۷- تلاش برای فشار وارد کردن از طریق مجاری قانونی در حمایت از فتنهگران همانند قطعنامههای هستهای بعد از سال ۱۳۸۸ ۸- تلاش برای مشروعیتبخشی به ضدانقلاب در قالب دولت انتقالی و عناوینی اینچنین بنابراین میتوان نقش نظام سلطه را در سه سطح توجیه تئوریک فتنه، پشتیبانی مستقیم از فتنهگران و زمینهسازی برای رشد اعتراضات و مشروعیت بخشی به آنها تحلیل کرد.
۴٫ ریشه دروغ تقلب از کجاست؟ بحث تقلب در انتخابات ۸۸ که به اعتراف اعضای جریان فتنه در اصل رمز آشوب بود، اصلیترین و مهمترین ادعایی بود که فتنه ۸۸ را رقم زد. در بررسی ورود بحث تقلب به فضای انتخابات سال ۸۸، میتوان به آقای هاشمی رسید. تلاشهای وی برای زمینهسازی ورود لفظ تقلب به ادبیات سیاسی کشور را میتوان در دو سخنرانی وی در همایش «۳۰ سال قانونگذاری و نظارت در مجلس شورای اسلامی» و نماز جمعه شش ماه مانده به انتخابات رد گیری کرد. اما نکته مهم و قابل تأمل این است که علیرغم اینکه «دروغ بزرگ تقلب»٬ مهمترین و اصلیترین بهانهی اهالی فتنه در راه اندازی و پیشبرد فتنه ۸۸ بود، آقای هاشمی بعد از گذشت چهار سال، در اسفند ۹۲ مجدداً موضوع تقلب را پیش کشید و اینبار مدعی تقلب در انتخابات ۸۴ (که خود بازندهی آن بود) شد و گفت: «اتفاقی که در انتخابات ۸۴ افتاد٬ همان اشتباه اصلاحطلبها بود. نفهمیدند که چه اتفاقی دارد می افتد. نفهمیدند که این افرادی که رد صلاحیت شدند را چطور برگرداندند؟ برای چه برگرداندند؟ این درست موقعی بود که فهمیدند که من میآیم. میدانستند رأی من بالاست، گفتند در رأی هاشمی تفرقه بیندازیم. اصلاحطلبان نفهمیدند و اشتباه کردند، طرف مقابل هم که از خدا خواسته دید یک راهی برایشان در ناامیدی پیدا شد و آنطور شد که همه میدانید. حتی مرحله دوم، استاندارها (که همه اصلاح طلب بودند) کار را به کلی رها کردند، اصلاً کاری نداشتند که چه اتفاقی در صندوقهای رأی اتفاق بیفتد!» بدین ترتیب هاشمی با این ادعا مهر تأییدی بر ادعای جریان فتنه مبنی بر تقلب در انتخابات ۸۸ زد. بنابراین ریشه تقلب را میتوان روحیه خود مرکز پندار هاشمی و اهالی فتنه دانست که مردمسالاری را در هماهنگی با منافع خود تعریف میکنند.
۵٫ جریان داخلی و افراد دخیل در فتنه کدام جریان و افراد هستند و آیا در فتنه گری علیه نظام سابقه دارند؟ فتنه ۸۸ را میتوان شبیهسازی دوباره جنگ احزاب دانست. جنگی که تمام طوایف و قبایل علیرغم اختلافات درونی در نابودی حکومت نبوی همصدا شده و به مدینه حمله کردند. از این جهت فتنه ۸۸ را نیز میتوان جنگ احزاب انقلاب اسلامی دانست. نگاهی به افراد و گروههای فعال در فتنه بیانگر صدق این گفته است. بنیاد سوروس، اندیشکده بروکینگز، بنیاد NED، مرکز اطلاع رسانی اطلاعات و تروریسم وابسته به موساد، بنیاد باران و مؤسسات زیر مجموعه آن (همچون توسعه دانش و پژوهش ایران، مؤسسه گفتمان جهانی مسلمانان، جمعیت توحید و تعاون، مطالعات فرهنگ و تمدن ایران زمین)، احزابی همچون مشارکت و مجاهدین انقلاب، گروهکهای سلطنت طلب، سازمان منافقین، گروههای تروریستی مانند پژاک و جندالله، بهاییها و افرادی که وابسته به بیوت برخی علمای معلومالحال بودند بخش از این سازمان عظیم عوامل انسانی فتنه بودند. با بررسی سوابق این جریانها و افراد میتوان چهار عنصر کینه قدیمی و شخصی از رهبری، طرد شدن از سوی انقلاب و دور ماندن از مناصب دولتی، سرکوب شدن و آسیب خوردن از اقتدار نظام و در نهایت ضدیت ایدئولوژیک را علت حضور آنها در فتنه دانست. نکته مهم در این باره این است که همین اتحاد را میتوان در فتنه خرداد ۱۳۷۸ نیز مشاهده کرد و با اندکی برگشت به عقب اتحاد و ارتباط عمیقی بین همه این افراد در گذشته را ردیابی کرد. مواردی که ریشه همه آنها ضدیت با ولایت فقیه بوده است.
۶٫ تأثیر فتنه و فتنه گران بر مسائل معیشتی مردم و وضعیت اقتصادی کشور و تشدید تحریمها چه بود؟ بررسی روند رفتار نظام سلطه با پرونده هستهای ایران تا سال ۸۸ نشان میدهد که غرب در مواجهه با جمهوری اسلامی عملاً توانایی برخورد را از دست داده است. اما ناگهان با نزدیک شدن ایام انتخابات ریاست جمهوری، آمریکاییها و متحدانش در گروه ۱+۵ مذاکرات را متوقف کردند و منتظر نتایج انتخابات شدند. انتخاباتی که میتوانست با ثبت رکورد حضور ۸۵ درصدی مردم برگ زرینی در کارنامه انقلاب باشد. بلافاصله و با درخواست افرادی همچون مهدی هاشمی و با واسطه گری اصلاح طلبان فراری چون نیک آهنگ کوثر پس از ایام فتنه، شورای امنیت قطعنامه ۱۸۸۷ در زمینه مسائل هستهای را صادر کرد. قطعنامه مذکور به مسائلی نظیر اجرای قطعنامههای پیشین شورای امنیت، تقویت رژیم عدم اشاعه و سرعت بخشیدن به امضاء، تصویب و اجرایی شدن معاهده منع جامع آزمایشهای هستهای پرداخت. اگرچه این قطعنامه کشور خاصی را مد نظر قرار نداده است اما با توجه به لحن آن و نیز اشاره به قطعنامههای پیشین شورای امنیت، مشخص بود جمهوری اسلامی ایران را هدف قرار داده است و وظیفه آمادهکردن فضای بینالمللی و شورای امنیت برای وضع قطعنامههای شدید تحریمی علیه ایران را بر عهده دارد. خرداد ۱۳۸۹ (۹ ژوئن ۲۰۱۰) چند ماه بعد از برچیده شدن بساط فتنهی ۸۸ توسط مردم، شورای امنیت قطعنامه ۱۹۲۹ خود علیه ایران را با دو رأی مخالف (برزیل و ترکیه) و یک رأی ممتنع (لبنان) تصویب کرد. برخی مفاد مهم این قطعنامه: • عدم فعالیت اقتصادی در مسائل مربوط به هستهای و موشکی که ایران از آن منتفع شود؛ • ممنوعیت فروش سلاحهای نظامی به ایران (حتی از نوع متعارف)؛ • جلوگیری از انتقال فناوریها یا مساعدتهای تکنیکی مربوط به موشکهای بالستیک قادر به حمل تسلیحات هستهای و ممنوعیت انجام هر فعالیتی توسط ایران در این زمینه؛ • تحریم سپاه پاسداران و شرکت کشتیرانی؛ • تصویب پروتکل الحاقی و CTBT؛ • اجازه بازرسی تمام محمولههای هوایی و دریایی (حتی در دریاهای آزاد) به مقصد ایران و یا از این کشور به خارج را در صورتی که مظنون به این باشند که آن محمولهها حاوی مواد اتمی، موشکی یا نظامی ممنوع اعلام شده است و نیز اجازه توقیف و انهدام آنها مبتنی بر شرایط؛ • تحریم خدمات مالی مرتبط با اشاعه سلاح هستهای (مشتمل بر بیمه، مسدود کردن داراییها، هوشیاری هنگام معامله با بانکها و نهادهای سپاه و کشتیرانی، عدم سرمایهگذاری مشترک با بانکها، جلوگیری از تأسیس شعب تازه بانکهای ایرانی و …) این قطعنامه آغازی بود برای سیل عظیم تحریمها علیه کشور که با تحریمهای دولت اوباما و شدیدتر از آن قانون تحریمی CISADA کنگره که عملاً نظام بانکی و فروش نفت کشور را هدف قراردادند شروع شده و تا امروز نیز ادامه دارند.
۷٫ چرا اصلاح طلبان به غربیها پیغام دادند که باید از مردم ایران انتقام گرفت؟ شکست در فتنه ۸۸ و برملا شدن چهره تعداد زیادی از فتنهگران برای مردم سبب شد که بدنه اجتماعی آنها به شدت دچار ریزش شود. بنابراین اصلاح طلبان در ارتباط با آمریکا به دنبال تحریم و تشدید مشکلات اقتصادی بودند تا از این طریق در بین مردم ایجاد نارضایتی کنند و از آب گلآلود ماهی بگیرند. برای مثال میتوان به نقش افرادی چون مهدی هاشمی و نیک آهنگ کوثر و همچنین نامه خائنانه جمعی از سران اصلاحات به سران آمریکا جهت تشدید فشارها به جمهوری اسلامی ایران اشاره کرد. همچنین ادعای صادق خرازی مبنی بر در اختیار داشتن لیست افرادی از اصلاحاتطلبان را که در گرا دادن به دشمن برای حمله اقتصادی به ایران فعال بودند، میتوان اعتراف این قشر دانست؛ بنابراین اصلاح طلبان ثابت کردهاند همچون دوستان خود در گروهک جبهه ملی و نهضت آزادی نه تنها از مبانی دینی عدول کردهاند بلکه از مرزهای ملی و انسانی نیز رد شده و دین و ملت را وسیلهای برای رسیدن به خواستههای خود میدانند.
۸٫ چرا نظام اسلامی رأفت نشان داد و هشت ماه متوالی با فتنه گران صبوری کرد؟ بررسی رفتار سیاسی رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدظله العالی) در مواجهه با مسائلی از این دست به یک تشابه رفتاری با حضرت امام خمینی (ره) میرسیم. رفتاری که در آن اصل بر پرورش سیاسی آحاد جامعه و ضرورت روشنگری پیرامون یک مسئله خاص برای آنهاست. بر این اساس رهبر معظم انقلاب علیرغم توانایی در برخورد با فتنه گران به دنبال این مسئله بودند که جامعه خود با درک واقعیتهای فتنه ۸۸ و شناسایی عوامل و سران آن برخورد با فتنه گران را بهعهده مردم بگذارند. وقوع حماسه ۹ دی را نیز میتوان تجلی این پرورش سیاسی و روشنگری هشت ماهه توسط مقام معظم رهبری دانست. بنابراین برای همیشه تاریخ میتوان فرونشاندن فتنه را نتیجه شعور سیاسی مردم و درک مفهوم فتنه توسط آنان دانست.
۹٫ نقش آقای هاشمی در فتنه ٨٨ چه بود؟ فتنه۸۸ را میتوان صحنه نقش آفرینی هاشمی رفسنجانی در عرصه تنازعات سیاسی کشور دانست. شکستهای پی در پی وی در انتخاباتهای مختلف و دور افتادن از مرکزیت تصمیم سازی در کشور برای شخصیتی که از ابتدای انقلاب با عنوان ستون انقلاب شناخته شده میشد سنگین بود. از سویی نفوذ و تأثیرگذاری افرادی از طیفهای معاند انقلاب بر شخصیت ایشان باعث شد وی در انتخابات ۱۳۸۸ در ظاهر در رأس مخالفان رییس جمهور وقت و در وقع درست در مرکز فتنه قرار گیرد. این عوامل سیاسی و روانی در کنار عواملی همچون زاویه داشتن با ولی فقیه زمان در بحث رهبری باعث شد هاشمی به صورت عامدانه در فتنه ۸۸ نقش پدرخوانده این جریان را بهعهده بگیرد. به نظر میرسد همان جریان نفوذی که باعث انحراف مرحوم منتظری از خط امام شد این بار با زحمتی کمتر به دنبال سر دست گرفتن هاشمی و تبدیل وی به منتظری دوم هستند.
۱۰٫ نهم دی چگونه شکل گرفت وچرا مزین به نام یوم الله شد؟ ۹ دی را میتوان در قالب راهبرد عملیاتی رهبر معظم انقلاب برای مقابله با فتنه دانست. در این راهبرد مقام معظم رهبری دو هدف را دنبال کردند. هدف اول متوجه قشری بود که بر اثر فتنه ذهنیت منفی در آنها نسبت به نظام ایجاد شده بود که با روشنگری و صبر رهبری در نمایاندن واقعیت فتنه این قشر به اشتباه خود پی بردند. قشر دوم نیز دوستداران انقلاب و نظام بودند که در قالب تقویت رابطه میان امام امت و امت امام با آنها رفتار شد. ۹ دی در زمانی رخ میدهد که راهبردهای مقام معظم رهبری در ناکام گذاردن فتنه به بار نشست و اعتماد مردم به نظام تقویت گردید. از سویی فتنه گران نیز با در یک اقدام ناشیانه ماهیت ضد دین و ضد ارزشی خود را به تمام و کمال در عاشورای ۸۸ با توهین به مقدسات دینی نمایان ساختند. مجموعه این روندها در تقاطع با اعتقادات و حساسیتهای دینی و انقلابی ملت ایران سبب شد تا مردم به این نتیجه برسند که نیاز به یک حرکت اساسی برای پایان دادن به فتنه انگیزیها دارند. از منظر روندشناسی نیز، با توجه به نقطه عطف بودن این روز در تاریخ انقلاب اسلامی، تاریخی بودن آن را تقویت کرده است. شکست پروژه ۲۰ ساله نفوذ و استحاله، مسئلهای مهم بود که در روز ۹ دی تبلور یافت و انقلاب را در مقابل چنین سناریوهایی بیمه کرد، از این حیث این روز برای آینده نظام و انقلاب نیز مهم است. یعنی زمینهای برای شکست پروژههای دشمنان در ایجاد «گفتمان تغییر در اصول و ارزشهای انقلاب» با تثبیت الگوی امام و امت در جامعه ایمانی، خواهد بود.
۱۱٫ چرا ٩ دی باطل السحر فتنه ٨٨ شد؟ برای فهم این موضوع باید به جایگاه سران فتنه در بین طرفداران خود پرداخته شود. حضور دو روحانی که یکی سید است و شخصی که شعار خودرا بازگشت نخستوزیر امام (ره) به عرصه قرار داده بود و همچنین استفاده از نمادهایی که باورها و اعتقادات و احساسات دینی مردم را نشانه رفته بود باعث شده بود این افراد دارای چهره دینی و انقلابی در بین طرفداران خود باشند. روند هشت ماهه روشنگری توسط جبهه انقلاب سبب شد این تصویر سازی از بین برود، ولی در این میان ۹ دی و اتفاقات عاشورای سال ۸۸ سبب شد که حجت بر بسیاری آر افراد آشکار شود و عملاً شاهد هستیم بعد از این حادثه محتوای بیانیههای سران فتنه از عناصر مذهبی تهی میشود. بنابراین میتوان از ۹ دی به خاطر نمایاندن چهره واقعی سران فتنه به عنوان باطلالسحر فتنه یاد کرد.
۱۲٫ پیام ٩ دی به چه بود؟ با بررسی نشریات داخلی و نتایج کار اندیشکده های غربی میتوان نتیجه گرفت تمام تلاشهای صورت گرفته در فتنه ۸۸ بر مبنای این تحلیل صورت گرفت که روند استحاله فرهنگی در دوران بعد از رحلت امام خمینی(ره) به بهترین وجه صورت گرفته است و تنها یک ضربه کاری مانده است تا کار نظام یکسره شود. در واقع برداشت فتنه و عوامل آن از جامعه این بود که با یک جمعیت غربی شده سکولار مواجه هستند که میتوانند از ظرفیت آنها برای مقابله با نظام استفاده کرد. اما وقوع ۹ دی در اعتراض به حرمت شکنی روز عاشورا و شعارهای راهپیمایی این تظاهرات و همچنین همصدایی ملت با هم علیرغم اختلافات سیاسی در مقابله با توهین به باورهای مذهبی خود نشان داد که تحلیلهای صورت گرفته پیرامون وضعیت فعلی جامعه ایران از اساس اشتباه است و کماکان دین و ملیت دو عنصر هویت بخش جامعه ایرانی است. در واقع میتوان ۹ دی را هشداری به نظام سلطه، فتنه گران و خواص بی بصیرت مبنی بر خطوط قرمز دانستن این دو عنصر از سوی ملت ایران دانست.
- ۹۴/۱۰/۲۴