سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین پناهیان در تاریخ 30/7/94
سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین پناهیان در تاریخ 30/7/94
اشعار خوانده شده توسط مداح اهل بیت علیهمالسلام؛ آقای مطیعی:
یک
دل و دست تو چشمه کرم است حرمتت مثل کعبه محترم است شاهدی جز تو کیست در عالم که به بابالحوائجی علم است رویت ای ماه هاشمیرخسار نور مستوحشینفیالظلم است تا صدای تو در دلم جاری است نغمههای تو دافعالنقم است برق شمشیر شبشکاف تو نیز سایه لطف سابغالنعم است جهد تو در جهاد عاشورا جنگ با کفر و قهر با ستم است تا تویی پاسدار خیمه وحی اهل بیت رسول را چه غم است چه بگویم که گفت خیرالناس رحمالله عمی العباس ای فدایی راه دین عباس شاهد مکتب یقین عباس داشتی در قیام عاشورا ید بیضا در آستین عباس تو علمدار فضل اللهی در سپاه مجاهدین عباس چه بگویم که گفت خیرالناس رحمالله عمی العباس رنگ و بوی علی و احمد و آل در وجود تو هست در همه حال ای کتاب مکارم اخلاق ای حسنسیرت و حسینخصال میشود در عوالم ملکوت دستهای بریدهات پر و بال تو همان عبد صالحی که نماز با سلام تو می رسد به کمالسائلم، آب و دانه میخواهم رحمت مادرانه میخواهم آی بیبی گدا نمیخواهی؟ پسر بیوفا نمیخواهی؟ کاش میشد ز من سؤال کنی: پسرم کربلا نمیخواهی؟ سه شعر فارسی: میلاد عرفان پور شعر عربی: احمد حسن الحجیری از بحرین
ای سلطان ادب و سالار اهل وفا ای سوگت عین رجز، سردار کرببلا در ابرِ خون مرو ای، ماه زیبای حسین آماج تیر و تبر! سرو رعنای حسین! تشنه از فرات / آمدی برادرم قلب پاک تو/ خون شد از غم حرم آمده پی / دیدن تو مادرم آه از این وداع (بر غم حسین، شاهدی خدای من) ای خدای من *** رویای امّ بنین، تعبیر از علقمه شد عباسش با لب خشک، مهمان فاطمه شد فرقش چون فرق پدر، چون مادر خورده زمین یا حیدر بر لب او، افتاده از روی زین از غم حسین / چشم نافذش تر است با ادب هنوز / محضر برادر است رنگ او پرید / لحظه های اخر است آه از این وداع (بر غم حسین، شاهدی خدای من) ای خدای من *** صَدیقیَ الأبَدی ... وَداعاً یا عَضُدِی خداحافظ ای دوست همیشگی من و ای یار و یاور من یا رُکنی فی الشَّدَدِ ..عباسُ یا سَندِی خداحافظ ای ای تکیه گاه من در سختی ها و ای پشتیبان من مِن بَعْدِکَ اشْتَعَلَتْ ...رُوحی و ما سَکَنَت بعد از تو روحم پر از غم وغصه شد و آرام نگرفت و زینبٌ ضُرِبَتْ ... و بَعدَها سُبِیَتْ بعد از تو زینب کتک خورد و به اسارت رفت یا أخیْ الحَبیبْ / أنتَ أنتَ لی طَبیب ای برادر عزیزم تو طبیب دردهای منی أشرقتْ دِماک / ثّمَّ سِرْتَ للمَغِیب خون تو چون خورشید درخشید و سپس غروب کردی إنّنَی هُنا / یا أخی هُنا غَریب ای برادرم! من اینجا غریبم یا أخی الحَبیب ای برادر عزیزم (ساقیُ الحَرمْ .. قمرُ العشیرةِ) او ساقی حرم و ماه بنی هاشم است *** القُدسُ رایتُنا ...الوَحْدَةُ تَرْفَعُها قدس پرچم ماست که وحدت آن را بر خواهد افراشت و الضِّفَّة ُصَرخَتُنا ... لِلعالمِ نُسْمِعُها برای کرانه باختری فریاد می زنیم و صدایمان را به گوش جهان می رسانیم مِنَ النَّهرِ فَإلى ... بَحریْ العَاتیْ وَطنی مرزهای وطن من از نهر تا بحر است فِلَسطینُ انْتَفِضی .... هذا هذا کَفنی ای فلسطین به پا خیز... ما کفن هایمان را نیز آماده کرده ایم جَهَّزُوا السِّلاح/ فهوَ حلُّنَا الوَحِید اسلحهها را آماده کنید که این تنها راه ماست إنتفاضَةٌ/ باللَّهیبِ و الحَدید انتفاضه ای با آتش و آهن إنَّ حربَنا/ فی الطَّریقِ من جدید جنگ ما (با صهیونیست ها) دوباره در راه است جَهَّزُوا السِّلاح اسلحهها را آماده کنید (یُرفَعُ العَلَمْ ... عَلمُ البَصِیرةِ) پرچم بصیرت برافراشته خواهد شد (یا حسین حسین یا حبیبَ فاطمه)
چهار
دلداده حسین و دلتنگ کربلاییم بیتاب تشنگیها قربانی مناییم از زمزم اشک است شور مدام ما احرام خون بستیم از ظهر عاشورا لبیک اللهم البیک لبیک لا شریک لک لبیک ما و گذشتن از سر با یک ندای رهبر تا کربلا رسیدن یک یاحسین دیگر سرباز روحالله همچون شهیدانیم تا آخرین لبیک بر عهد و پیمانیم لبیک اللهم البیک لبیک لا شریک لک لبیک مردیم و اهل رزمیم نه سازش و نشستن با تیر غیرت ماست فرجام کار دشمن در رمی شیطانیم با مرگ بر آمریکا در قلب میدان است سعی و صفای ما لبیک اللهم البیک لبیک لا شریک لک لبیک یابنالحسن أغثنا عالم شده پریشان افتاده کعبه از نو در دست بتپرستان میخواندت کعبه ای قبله دلها محرم شو لب وا کن زیباترین رؤیا لبیک اللهم البیک لبیک لا شریک لک لبیک پنج
ای علمدار شه کربوبلا باوفایی باوفایی باوفا مروه عشقی، زلال زمزمی باصفایی باصفایی باصفا تابش صبح است در پیشانیات والضحایی والضحایی والضحا ضربت شمشیر تو لشگرشکن مرتضایی مرتضایی مرتضی ماه زیبای بنیهاشم تویی خوشلقایی خوشلقایی خوشلقا ای امیر لشگر جانان ما جان مایی جان مایی جان ما با همه بیگانهای و با حسین آشنایی آشنایی آشنا ریزهخوار خوان احسان توایم باسخایی باسخایی باسخا هم خدا را توست، هم تو دمبهدم باخدایی باخدایی باخدا جان فدای تو که در راه حسین سرجدایی سرجدایی سرجدا هم قیامی هم قیامت یک کلام: کربلایی کربلایی کربلا تا ابد چون ماه در شام سیاه رهنمایی رهنمایی رهنما
اشعار خوانده شده توسط مداح اهل بیت علیهمالسلام؛ آقای سماواتی:
یک
بیا که از قدمت سبزی بهار بیاید بیا که روشنی روز و روزگار بیاید خزان ظلم به تاراج باغ دست گشوده بیا بیا که به همراه تو بهار بیاید بیا که عیسی پشت سرت نماز بخواند بیا که خضر به پیش تو پردهدار بیاید جهان به خاک فتاد از حکومت بت و بتگر بیا که دولت قرآن به روی کار بیاید بشر در آروزی نهضتت نشسته، الهی که نخل آرزویش زودتر به بار بیاید نخواهمت که بگریی ولی به گریه دعا کن که وقت رفتن ایام انتظار بیاید
دو
ای فروغ دل مصباح هدی یا عباس ای همه جان جهانت به فدا یا عباس رتبهات فوق تمام شهدا یا عباس ای حسین دگر شیر خدا یا عباس پسر شیر خدا شیر حسینبنعلی دست رزمنده و شمشیر حسینبنعلی تو به رخ لاله عباسی دو فاطمهای تو حسین دگر و باب نجات همهای مرگ شمع تو، تو پروانه بیواهمهای میزبان علی و فاطمه در علقمهای گرچه زهرا به کنارت عوض مادر بود اولین زائر دیدار تو پیغمبر بود ای همه خلق جهان بنده آقایی تو خضر با آب بقا تشنه سقایی تو شهدا داده دل از کف به دلآرایی تو خجل از تشنهلبان دیده دریایی تو بحر از شوق کف دست تو بیتاب شده آب با یاد لبت سوخته و آب شده آب میگفت: مرا از لب خود آب بده بحر میگفت: ز اشکم گهر ناب بده موج میگفت: مرا با تب خود تاب بده مشک میگفت: بتاز، آب به ارباب بده دشت و صحرا و مه و ماهی و موج و یم و مشک همه گشتند بر احوال تو تبدیل به اشک
سه
دیگر از دیدار طفلان حسین شرمنده بودم تیر زد دشمن به چشمم تا که طفلان را نبینم گفتم اینک خوب شد، خوب است برگردم به خیمه ناگهان بر سر فرود آمد عمود آهنینم
چهار
کنار علقمه تماشاییام خجل از این منصب سقاییام
که آبی ندارم جوانی ندارم
دیگر مرا سقا نخوانید چشمانتظار من نمانید واویلتا آه و واویلا واویلتا آه و واویلا سیلاب اشکم راه صحرا گرفت علقمه بوی عطر زهرا گرفت
نشسته کنارم نشسته کنارم
دیگر مرا سقا نخوانید چشمانتظار من نمانید واویلتا آه و واویلا واویلتا آه و واویلا
- ۹۴/۰۸/۰۳